گفتگوی ما سورن ساهاکیان ، اقتصاددان است
آقای ساهاکیان ، وضعیت پیرامون مجتمع مس و مولیبدن زنگزور را چگونه ارزیابی می کنید ، در حالی که در واقع دولت با اهدای 60 درصد از سهام خود یک شبه صاحب 15 درصد این کارخانه شد؟ علاوه بر این ، شرکت روسی صاحب آن 60 درصد شد. روبرت کوچاریان این را فاسدترین معامله خواند. آیا در مورد این معامله شک دارید یا نه؟
من به افرادی که به طور واضح از چیزهایی که در سایه اتفاق می افتد ، نامرئی ، ارزیابی می کنند ، غبطه می خورم. من نمی توانم این کار را انجام دهم. این معامله غبارآلود است. اطلاعات پرتاب شده به میدان تردیدهای زیادی را ایجاد می کند. و آنچه پنهان است بعید است محتوای مثبت مشخصی داشته باشد. قیمت این معامله آشکارا مشکوک است. قیمتی که خریدار برای 60 درصد سهام کارخانه پرداخت می کند هیچ ارتباط منطقی با گردش مالی سازمان ندارد گردش مالی سالانه به تنهایی ده ها برابر بیشتر از قیمت پرداخت شده است. در همان زمان ، صحبت از سرمایه گذاری های بزرگ نیز مطرح است. فرض بر این است که تاجر باید بابت پول باقیمانده کارخانه ذوب سازی بسازد. دولت موظف است همه جزئیات این معامله را فاش کند ، به طوری که شهروندان مجبور نباشند پیش فرض هایی داشته باشند ، بلکه می توانند ارزیابی کنند ، نظر دهند و بر اساس آن به این معامله احتمالی پاسخ دهند.
آیا می توانیم این را معامله ای برای بازگرداندن غنیمت از دولت بدانیم یا خیر؟
حتی اگر چنین باشد ، بدترین مسیر چنین روندی انتخاب می شود. مسئله فقط این نیست که ملک را از غنی سازی غیرقانونی غنی کرده و بودجه را با آن غنی سازید. در اینجا بسیار مهم است که عواقب آن چه خواهد بود. به نظر من آنچه در حال رخ دادن است توزیع مجدد اموال است. به نظر می رسد ما در حال بازگشت به وحشی ترین مرحله انباشت اولیه سرمایه هستیم. “من آنچه را که قبلاً ناامیدانه فریاد می زدیم ، چه قبل از فرایند انقلاب و چه در سه سال گذشته ، تکرار می کنم تا فرایندهای جدید و بی پایان انقلابی را پشت سر نگذاریم. حل مسئله ضمانت های بتن مسلح برای حفاظت از اموال قانونی در سطح مشروطه. تا زمانی که از اموال در کشور محافظت نشود ، تا زمانی که یک سیستم قضایی به اندازه کافی رایگان برای حفاظت م itsثر آن لازم نباشد ، هیچ سرمایه گذاری در کشور امکان پذیر نخواهد بود. توضیح دهید که کدام احمق پول خود را در کشوری سرمایه گذاری می کند که در صورت تغییر احتمالی رهبری سیاسی ، این خطر وجود دارد که مجبور شوید سهام کنترل کننده مالیات دهندگان شماره یک کشور را به قیمت آب بفروشید. ما در مورد مالیات دهندگان شماره یک صحبت می کنیم و در صورت امکان ، آنها چگونه با شرکت ها و سرمایه گذاری های نسبتاً کوچک برخورد خواهند کرد؟ آیا سرمایه گذار حق دارد چنین نظری داشته باشد؟
و سپس ، در مورد “بازگشت به مردم یا دولت” ، آیا خریدار میلیاردر روسی است که به مالک بزرگ ، منتفع شماره یک سازمان ، دولت ما یا مردم تبدیل شده است؟ اگر ما فقط در مورد 15 درصد از سهام منتقل شده به دولت صحبت می کنیم ، جالب است که آن هدیه گران قیمت برای چیست؟ و اگر برای چیزی است ، دولت و مردم هزینه آن را می پردازند ، نه آن را پس می گیرند. اگر همه جزئیات این معامله فاش شود ، ممکن است معلوم شود که دولت برای وعده قبل از انتخابات نیکول پاشینیان هزینه بسیار بالایی را پرداخت می کند. برعکس را می توان پیدا کرد ، که صادقانه بگویم من به استدلال اعتقاد ندارم.
آیا فقط در مورد این کارخانه مشکلی وجود داشت یا به طور کلی در صنعت معدن مشکلات زیادی وجود دارد ، اما به نظر می رسد تمرکز خاصی روی این کارخانه بوده است؟
من سعی می کنم س questionال را به شکل دیگری تنظیم کنم. اگر مدیریت ZCMC ، سهامداران یا شرکتهای وابسته به جای تلاش برای تغییر دولت ، به یک ستون سیاسی برای دولت فعلی تبدیل می شدند ، آیا این معامله انجام می شد؟ تصور من این است که در سه سال گذشته ، کسانی که به طور غیرقانونی ثروتمند شده اند ، اما یا بی طرفی سیاسی خود را حفظ کرده اند ، مبلغ کمی پرداخت کرده اند یا از دولت حمایت کرده اند ، از مفهوم “بازگشت آنچه به غارت رفته است” کنار گذاشته شده اند. از مردم به مردم. ” برعکس ، هر کس با دولت فعلی مخالف باشد در “لیست” ظاهر می شود ، آنها معاملات او را به خاطر می آورند. این همان مشکلی است که من به آن اشاره کردم که مشکل ثروتمندان غیرقانونی باید با به کارگیری اصول برابری و عدالت حل شود. در غیر این صورت ، همه چیز فرو می ریزد و تبدیل به فرآیندهای مملو از خطرات برای آینده دولت می شود.
حدود 300 پرونده در حال حاضر تحت قانون مصادره اموال غیرقانونی در حال بررسی است. انتظارات شما چیست؟
تکرار می کنم که گرفتن اموال از شخصی به معنای بازگرداندن عدالت نیست. این واقعیت که در آینده شکایات بزرگی برای وجوه مصادره وجود خواهد داشت ، به غیر از آن. این واقعیت که کسانی که اموال آنها مصادره شده است زندگی سیاسی را مسموم می کنند و با برنامه مبارزه ، اهرم های دولتی را باز می گردانند ، اموال را کنار می گذارند. این واقعیت که در صورت تغییر رهبری سیاسی ، اموال از مالکین جدید مصادره می شود ، پایه و اساس زنجیره جدیدی از بی عدالتی ها ایجاد می شود ، موضوع حفاظت از دارایی های قانونی برای چندین دهه به تعویق می افتد ، مورد دیگری است. فرض کنید یک قلعه 300 نفره ، اموال منقول یا غیر منقول مصادره شد. بعد از آن چه خواهد شد؟ پس از فرآیندهای انقلابی ، هتل Golden Palace در Tsakhkadzor تحت مدیریت دولتی قرار گرفت. دولت و مردم از آن چه سود بردند؟ آن سازمان کار می کرد و مالیات می داد. اکنون دولت نه تنها از آن بهره برداری نمی کند و از آن درآمد دریافت نمی کند ، بلکه هزینه های اضافی را نیز برای حفاظت متحمل می شود. همه مزایده ها شکست خورده اند زیرا خریداران احتمالی احمق نیستند ، آنها فکر می کنند که اموال گرانقیمتی که فردا به دست آورده اند می تواند موضوع یک دادخواست باشد.
من نظریه خود را که سالها مورد بحث بوده است ، تکرار می کنم ، اول از همه ، لازم بود موافقت شود و در سطح قانونگذاری مشخص شود که چه کسی مسئول فرایند “بازگرداندن غارت از مردم به مردم” خواهد بود ، از که هیچ یک از دو طرف نباید یک قدم منحرف شود. این فرایند و قوانین باید بدون استثنا برای همه ، به همان شیوه و با منطق یکسان اعمال می شد. کسانی که قانون برای آنها اعمال می شود باید در تهیه محتوای قانون مشارکت داشته باشند. ملک باید کار می کرد ، درآمد را برای مالک و دولت به ارمغان می آورد ، و غرامت باید سالها بود ، تا آنجا که آنها منطقی می دانستند ، طرفین توافق می کردند. تجربه جهان نشان می دهد که بخشی از املاک عمدتا برای جبران خسارت به دولت فروخته می شود و اکثر کارآفرینان ممکن است آن را نفروشند و یا کارمند قانونی شوند ، کارآفرینان موفقی که وجود آن در داخل دولت تشویق می شود.
این پیشنهاد کم اهمیت نبود که پول برگشتی نباید توسط بودجه دولت تکمیل شود ، بلکه باید توسط بودجه دولتی تکمیل شود ، هدف آن مدیریت و هدایت این بودجه به برنامه های آموزشی ، اجتماعی ، بهداشتی ، دفاعی دولتی و محل بودجه بود. دزدیده شده.
آقای ساهاکیان ، حوزه مخالفان ارمنستان باید چه کنند؟ حزب حاکم تا چه حد واکنش جدی از سوی مخالفان دارد؟
در ارمنستان خلأ سیاسی وجود دارد هیچ مخالفت موثری مunثر وجود ندارد و نمی تواند باشد. این نتایج انتخابات پارلمانی گذشته حداقل برای مدت طولانی ، حتی پس از انتخابات دیگر احساس خواهد شد. با این حال ، در عین حال ، این بدان معنا نیست که دولت می تواند ضعیف شده و لذت ببرد. این خلاء ، این دوره تلاطم ، با در نظر گرفتن تحولات منطقه ، مملو از خطرات بسیار جدی است. ممکن است هر ثانیه شرایط به طور اساسی تغییر کند. وظیفه اپوزیسیون تدوین برنامه های سیاسی جدید ، آماده سازی برای واقعیت های جدید است. علاوه بر این ، می خواهم تأکید کنم که مخالفان پارلمانی از این منطق خارج شده اند ، زیرا دغدغه اصلی آنها حفاظت از اموال آنها ، فرصت انجام کارهایی است که قبلاً انجام می دادند. من به عنوان یک بازیگر کوچک در زندگی سیاسی ، به عنوان یک فرد ، سعی خواهم کرد مطمئن شوم که واقعیت های جدید عواقب فاجعه بار جدیدی را به همراه نخواهد داشت ، بلکه دارای مزایای بزرگ و کوچک است. امیدوارم افرادی باشند ، دوستان قدیمی ، اعضای حزب ، که بتوان با آنها دستورکارهای جدیدی را تدوین کرد ، تا آنها را در سطوح حزبی-فراحزبی به جلو پیش ببرد.