من برای اعتراض به جرم انگاری یک توهین جدی پر از اظهارات مبهم به دادگاه قانون اساسی مراجعه کردم. آرمان تاتویان

118


آرمان تاتویان ، نماینده مردم جمهوری آذربایجان ، گفت که امروز من برای اعتراض به جرم انگاری توهین سنگین پر از اظهارات مبهم ، به دادگاه قانون اساسی مراجعه کردم.

“این به ماده 137.1 قانون مجازات جمهوری اسلامی اشاره دارد ، که توهین به شخص یا توهین به حیثیت او به روش بسیار ناشایست دیگر را توهین جدی می داند ، و سپس این مقاله را با سایر قسمتها بیشتر پیچیده می کند.

این مقاله پر از کلمات مبهم است ، فاقد ویژگی حقوقی است ، با اشتباهات رویه ای فاحش تصویب شده است.

من می خواهم فوراً تأکید کنم که سخنان نفرت انگیز ، هرگونه سخنی علیه عزت ، برخلاف آزادی بیان ، مذموم است ، چنین پدیده های شرورانه ای نباید در جامعه ما رخ دهد و پایان یابد.

اما این بدان معنا نیست که دولت به جای در پیش گرفتن یک سیاست سیستماتیک و برنامه ریزی شده دولتی با هدف تنظیم این حوزه حساس ، باید فوراً با مقاله هایی با واژه های مبهم قانون جزا عمل کند و در نتیجه وضعیت را پیچیده کند. برای دستیابی به هدف مشروع تعیین شده توسط دولت ، هرگونه وسیله ای باید ضروری و مفید باشد.

این ماده از قانون جزا در حال حاضر منجر به مشکلات شده است و آنها عمیق تر می شوند و هدفی که با اصلاحیه اعلام شده حل نمی شود.

اولاً ، تصویب این لایحه در جلسه ویژه مجلس شورای ملی ، بدون بحث های عمومی و حرفه ای معنادار و با دلیل اصلی “عدم واگذاری نیمه وراثت به مجلس مجمع هشتم” غیرقابل قبول بود. بحث در مجلس شورای ملی بلاتکلیفی را عمیق تر کرد.

رویکرد دولت به مرحله پیش نویس این ماده از قانون جزا در اصل غیرقابل قبول بود. به عنوان مثال ، نماینده رسمی دولت به جای رفع نگرانی تعدادی از نمایندگان مجلس در مورد عدم قطعیت ها ، می گوید که باید به تمرین تکیه کرد. یا معلوم نیست با چه اطمینان در مجلس شورای ملی تأیید شده است که دادستانی RA ، نهادهای تحقیق ، وکلا و هر شهروند به خوبی قادر به تشخیص آستانه فحش و سایر توهین ها هستند.

بدیهی است که هیچ معیاری برای تشخیص این آستانه ظاهری نه تنها برای شهروندان ، بلکه برای دادستانی ، بازرسان و وکلا یا هر شخص دیگری وجود ندارد. این واقعیت که چنین معیارهایی وجود ندارد توسط بحث های پیش نویس در مجلس شورای ملی تأیید می شود. و این واقعیت که این لایحه یک ابتکار پارلمانی بود به این معنا نبود که دولت باید از تریبون بالای مجلس شورای ملی اعلام می کرد که آنها بر رویه تکیه می کنند و به جای عجله ، تعهد خود را برای تدوین دستورالعمل ها ، انجام نمی دهند. آموزش ها و غیره

به عبارت دیگر ، هم قوه مقننه و هم قوه مجریه این واقعیت را نادیده گرفته اند که قبل از تشکیل رویه قضایی ، مشکلات بسیار سریعی برای افراد خاص و دستگاههای رسیدگی کننده به پرونده وجود دارد که می تواند کل عملکرد را مخدوش کند. ادعاهای جنایت به حدی است که آستانه جنایت به میزان قابل توجهی کاهش یافته است ، زیرا هیچ ویژگی یا مبنایی از جنایتی که چنین عملی باید بر اساس آن فاش شود ، ندارد.

با این رویکردها نمی توان به امید تمرین حرکت کرد. ما باید به یاد داشته باشیم که ما در مورد حقوق افراد واقعی در زندگی واقعی صحبت می کنیم.

نباید با این فرض حرکت کرد که حتی چند نفر باید از آزادی یا سایر مداخلات جنایی محروم شوند ، یعنی هنگام تدوین یا تصویب قانونی ، نه قوه مقننه و نه مجریه از ویژگی کاربرد عملی ، وضوح اهداف برخوردار نیستند. ، حتی اطمینان از بحث.

این مقاله بخشی را که مسئولیت شدید توهین شدید را تعیین می کند ، که مشروط به فعالیت عمومی فرد است ، مشکل ساز می کند.

به ویژه ، رفتار یک فرد در ارتباط با فعالیت روزنامه نگاری ، تبلیغاتی ، انجام وظایف رسمی ، خدمات عمومی یا مناصب دولتی ، فعالیت های عمومی یا سیاسی است.

اما این فرمول بندی ها س questionsالات اساسی را ایجاد می کند.

به عنوان مثال ، آیا پیام های ویدئویی (به عنوان مثال ، فیس بوک زنده) ، بحث های عمومی مختلف ، مانند سایر فعالیت های مدنی یا عمومی در شبکه های اجتماعی ، به ویژه اخیراً ، به طور گسترده در شبکه های اجتماعی منتشر می شود؟

یا فعالیت سیاسی چیست؟ آیا عضویت در هر حزبی یا عضویت در هر حزبی به هر نحوی یا مثلاً شرکت در 1-2 اقدام سیاسی یک فعالیت سیاسی است؟ اگر چنین است ، معلوم می شود که عضویت در حزب به خودی خود محافظت از شهروندان با ابزارهای جنایی و تشدید جنایت (واجد شرایط) است. این با مبانی دموکراسی مغایرت دارد.

فعالیت عمومی چیست؟ سوال کاملا بی جواب چه کسی فعالیت های عمومی را انجام می دهد ، با در نظر گرفتن این که بسیاری از مردم خود را به عنوان شخص عمومی به ابتکار خود می دانند؟

اگر شخصی خواهان دفاع جنایی و مقاله ای با شرایط تشدید کننده باشد ، کار می کند ، بنابراین باید مثلاً عضو یک حزب یا سخنران عمومی یا شخصیت عمومی شود.

از آنجا که به غیر از ماده 137.1 قسمت 1 موارد تعقیب عمومی است ، معلوم می شود که پلیس برای مقابله با اعمال مجازات مطابق این ماده از قانون جزا ، باید تمام شبکه های اجتماعی (فیس بوک ، توییتر ، یوتیوب و غیره) پست ها را بررسی کند ، پست ها ، هزاران نظر از کاربران انواع رسانه ها و شبکه های اجتماعی.

به همه اینها باید هزاران کاربر جعلی و نظرات آنها را اضافه کنیم و آنها را از کاربران واقعی متمایز کنیم. پست های خارج از کشور مانند دیاسپورا نیز باید در نظر گرفته شود.

در غیر این صورت ، اجرای کامل قانون تضمین نمی شود و در نتیجه ، حاکمیت قانون نیز تضمین نمی شود ، مبارزه م againstثر با جنایت تضمین نمی شود. ابتکار قانونگذاری خود بی معنی خواهد بود ، فحش و نفرت همچنان در قلمرو عمومی ما باقی خواهد ماند.

اما همه اینها س questionsالاتی را ایجاد می کند ، به عنوان مثال ، اینکه سازمان های اجرای قانون و دادگاه ها چه ظرفیتی برای همه اینها دارند.

برای مثال ، اگر یک شهروند شخص خاصی را به زبان خارجی (مثلاً انگلیسی ، روسی ، اسپانیایی یا لهستانی) بنویسد پلیس یا مقام تعقیب کننده باید چه کاری انجام دهد؟

به عنوان مثال ، پلیس یا هر نهاد دیگری در حال تحقیق در مورد همه اینها است و مهمتر از همه ، آیا پلیس یا آن نهاد توانایی حرفه ای برای انجام همه اینها را دارد ، آیا قوانینی برای تفسیر کلمات فحش و توهین به زبانهای دیگر دارند؟ موارد زیادی وجود دارد که توهین به زبان خارجی در ارمنی چنین نیست و بالعکس ، زمینه متفاوت است و غیره.

معلوم می شود که اگر ، به عنوان مثال ، پلیس به تمام موارد فوق پاسخ کامل ندهد ، ما با اعمال ماده 137.1 قانون مجازات در مورد همه و در نتیجه ، اعمال رویکرد جزئی و تبعیض آمیز برخورد خواهیم کرد.

خود دولت زیر بار سنگینی قرار گرفته است و برخی از مردم نمی توانند توضیح دهند که چرا در حقوق آنها دخالت می کند و به دیگران توهین می کند و به افراد دیگری که به طور عمومی می نویسند توهین می کند ، نه. و توجیه آن با موارد مشخص به دلیل کمبود منابع دولتی امکان پذیر نخواهد بود.

در نتیجه ، دولت خود ، مجریان قانون و سیستم قضایی خود را قربانی می کند و منجر به تبعیض اجباری می شود.

باید به خاطر داشته باشیم که حوزه عدالت کیفری پر مخاطره ترین است. در اینجا دستگیری ، بازداشت ، بازرسی آپارتمان ، اقدامات عملیاتی و تحقیقاتی و غیره وجود دارد.

این برنامه تأثیر منفی مقاله بر حقوق بشر قانون اساسی را با مثالهای عملی نشان می دهد.

علاوه بر این ، کاربرد مختصر ماده 137.1 قانون مجازات قبلاً این منطق را نشان داده است که برای محافظت از شهروندان در برابر مقامات فراخوانده شده است. حتی در عمل ، این چنین برداشت می شود.

تاتویان گفت: “با این درخواست ، من درخواست کرده ام که عملکرد ماده 137.1 قانون جزا را تا پایان محاکمه در دادگاه قانون اساسی متوقف کنم.”





Source link