گفتگوی Lragir.am آرتور ساکونتس مدافع حقوق بشر است
آقای ساکونتس، کریدور ارتباطی آرتساخ به ارمنستان بیش از یک ماه است که بسته شده است. اقدامات و اظهارات روسیه چه چیزی را ثابت می کند؟
آنچه در اطراف کریدور بردزور اتفاق می افتد را باید در زمینه بسیار گسترده تری در نظر گرفت. این امر نه تنها در گستره روابط ارمنستان و آذربایجان و نه تنها از منظر سیاست پاکسازی قومی رژیم آذربایجان قابل بررسی است. مشکل به شرح زیر است: فدراسیون روسیه با اقدامات مداوم خود نظم جهانی را از بین می برد: نهادهای بین المللی، هنجارها، قوانین بازی متمدن. و طبیعتاً او در این اقدامات تنها نخواهد بود، او دوست دارد بسیاری از نهادهای بین المللی دیگر چنین رفتار وحشیانه و جنایتکارانه ای از خود نشان دهند. هیچ رژیم دیگری، اگر نگوییم رژیم الهام علی اف و هیچ “موقعیت مناسب” دیگری جز مناقشه قره باغ وجود ندارد که این تجاوز آشکار شود. و روسیه به هر طریق ممکن فضا را فراهم می کند، راه را برای الهام علی اف باز می کند تا آن تجاوز را انجام دهد، سیاست پاکسازی قومی، به عنوان نمونه دوم. و اگر فردا روسیه با تشویق نمونه های دیگری از این دست، موضوعات دیگری را درگیر کند، تعجب نمی کنم. اصولاً رژیم اردوغان که خود را در سوریه و غیره نشان می دهد، نمونه مشابهی است. به عبارت دیگر، این سه نفر اردوغان- پوتین- علی اف دارای اشتراکات و منافع ارگانیک در انجام رفتار مجرمانه خود هستند. در مورد حقوق بین الملل و دوام نهادها، دیگر به عنوان مدیر وجود نخواهند داشت یا حداقل از بین می روند. از این منظر مناسب ترین مناسبت بسته شدن کریدور بردزور و جنگ با آرتساخ است که انجام شد و ادامه دارد. در این راستا باید در نظر گرفت که بستن کریدور بردزور نقض حقوق بشردوستانه بین المللی، اصل منع حل مسائل با زور، اصل حل هر مشکلی فقط از طریق مسالمت آمیز است.
همه اینها قابل درک است، اگر برای برخی قابل درک نباشد، بسیار ناراحت کننده است. اما یک سوال مهم در اینجا وجود دارد: ارمنستان چه می کند؟ در این تصویر کلی، موقعیت ارمنستان بسیار مهم است، زیرا مشکل از وضعیت اطراف قره باغ به حوزه موجودیت و امنیت ارمنستان منتقل شده است. این رویکردهای ناسازگار، غیراصولی، لحظه ای و صرفاً ارتجاعی معادل چالش هایی که برشمردم نیست. و این رویکرد نمی تواند اهمیت پیشگیرانه داشته باشد. در اینجا می خواهم به موضوع وابستگی متقابل سیستم های امنیتی داخلی و خارجی اشاره کنم. آنها به قدری به هم مرتبط هستند که جدا کردن آنها غیرممکن است. اصلاحات اساسی در سیستم ها، تضمین کارآمدی سیستم دفاعی، امنیتی، اداری عمومی، قضایی و انتظامی می تواند یکی از ضمانت های مهم برای جلوگیری از چالش های امنیتی خارجی باشد. این باید بعد از سال 2018 انجام می شد، به خصوص که آن سیستم های داخلی و خارجی قبلاً شکست خود را در دوره قبل نشان داده بودند. پس از آتش بس در سال 1994، تا سال 2020، ورشکستگی و شکست سیستم امنیتی ما بارها در قسمت های مختلف تأیید شد. البته بر اساس فساد بود، اما اینجا خیلی مهم است که شما چه مشکلی را حل می کنید و چه کسانی شریک شما برای حل مشکلات شما هستند. پس از سال 2018، ارمنستان در شکل گیری سیستم امنیتی و شرکای توسعه خود تغییری نداد. این همکاری قبلاً شکست خورده بود و در سال 2008 در سال 2016 دیده شد.
در این مرحله ما باید یک نیروی مسلح بسیار مؤثر داشته باشیم. اگر نیروی مسلح مؤثری برای ضدحمله نداشته باشید و طرف مقابل بداند که با هرگونه تجاوزی مقابله خواهد شد، همیشه آسیب پذیر خواهید بود. و برای آن باید اصلاحات جدی انجام شود، شریک این اصلاحات قطعاً نباید کشورهایی باشند که امروز وجود دارند. چالشهای مشترکی که ذکر کردم، نویسندگان و معماران آن چالشها، معماران بیارزشکردن قواعد بازی نهادهای حقوق بینالملل، نمیتوانند شریک شما در پیشگیری از چنین چالشهایی باشند. این بسیار پوچ است که از یک طرف بگوییم کل سیستم دولتی و اداری پوسیده بود و بعد بگوییم نه، نیروهای مسلح مؤثر و قدرتمند هستند. چقدر باید ناکافی باشید که فکر کنید هر سیستم کارآمدی در چارچوب سیستم قبلی بدون انجام اصلاحات کار می کند. یعنی وقتی از فساد و حقوق بشر صحبت میکردیم، معنای عمیق و گسترده آنها درک نمیشد. اکنون آنها تازه شروع به کشف آن کرده اند، یعنی ما با یک ادراک استثنایی ناکافی روبرو هستیم. علاوه بر این، حتی پس از آن نیز شاهد انفعال و گام های ناکافی هستیم. امروز باید شبانه روز کار کنید، نمی توانید در شرایط یک رژیم آرام با تغییرات و توسعه سیاستی که اکنون ارمنستان ندارد، مقابله کنید. شما همچنان CSTO را نهادی برای تشکیل امنیت خود می دانید که ناقض قوانین بین المللی و قوانین و نهادهای بین المللی است. در صورتی که شما نیز قربانی نقض همان قوانین بین المللی باشید. این لحظه صداقت تصادفی نیست: لوکاشنکو می گوید: “چه می خواهید؟ علی اف مرد ما است.” این در مورد افراد نیست، بلکه در مورد شخصیت، نوع است.
نیکول پاشینیان گفت که روسیه خود باید در مورد استقرار نیروهای حافظ صلح بینالمللی در آرتساخ یا ارائه مأموریت بینالمللی به نیروهای حافظ صلح روسیه به سازمان ملل مراجعه کند. به گفته وی، اگر ارمنستان در این مورد به شورای امنیت سازمان ملل متحد مراجعه کند، معلوم می شود که علیه روسیه اقدام می کند. این را چگونه ارزیابی می کنید؟
اگر به خاطر داشته باشید، ما بارها به ویژه پس از حملات می 2021 درخواست کرده ایم که این موضوع در شورای امنیت سازمان ملل مطرح شود. و چه نوع پاسخی گرفتیم که بیهوده و بی اثر است؟ در نهایت با یک سال تاخیر درخواست دادند. اگر یک سال زودتر اقدام می کردند، فرصت و روندی فراهم می شد که موضوع را در عرصه بین المللی بررسی کنند. پوچ ترین کار این است که روسیه تحت این شرایط به سازمان ملل متحد برای دریافت مأموریت نیروهای حافظ صلح بین المللی مراجعه کند. به عبارت دیگر، خود چنین ایده ای در حال حاضر پوچ است. کشوری که به دلیل جنگی که جامعه بینالملل و کشورهای عضو سازمان ملل علیه اوکراین به راه انداخته است، قبلاً به عنوان یک رژیم متجاوز، رژیم یاغی شناخته شده است، تحریمها اعمال شده است، فرض اینکه میتواند سؤالی را مطرح کند، پوچ است. سوال در آنجا درک و پذیرفته خواهد شد. اگر ترفند دیپلماتیکی برای انتقال موضوع به روسیه وجود داشته باشد، پوچ تر است زیرا 30 سال است که موضوع به روسیه منتقل شده است. آخرین مورد با اطلاعیه 18 آبان متاثر شد و عواقب آن را می بینیم.
در مورد این جمله که ارمنستان در مورد نیروهای حافظ صلح چند ملیتی برای مقابله با روسیه به سازمان ملل مراجعه نمی کند، در اینجا می گویم که شما هرگز نمی توانید با ترسیدن امنیت را تضمین کنید. ترس به عنوان یک عامل، یک فرصت، هرگز نمی تواند موثر باشد. به عبارت دیگر نباید ترسید، بلکه باید طوری عمل کرد که تهدیدهای ایجاد کننده ترس خنثی، خاموش و پیشگیری شود. کار با ماهیت کاملاً متفاوت باید در این راستا انجام شود.