گفتگوی Lragir.am واردان هاکوبیان رهبر ارکستر است
آقای هاکوبیان، آرتساخ 40 روز است که در محاصره است، چه روندهایی در حال انجام است؟
خود دولت آرتساخ اعتراف می کند که هیچ روندی در جریان نیست. به عبارت دیگر، هیچ ابتکاری از طرف ارمنستان برای اصلاح وضعیت وجود ندارد. این ثابت می کند که یا مردم آرتساخ باید آرتساخ را ترک کنند یا مردم ارمنستان و آرتساخ باید قیام کنند و مقامات خیانتکاری را که عمداً این وضعیت را حفظ می کنند تغییر دهند. من هیچ گزینه دیگری نمی بینم زیرا نه مقامات ارمنستان و نه آرتساخ تمایلی به ارائه راه حل طرفدار ارمنی برای این موضوع ندارند. آنها قصد دارند این موضوع را از راه دیگری حل کنند: همه چیز را به روسیه بدهند. هدف از بستن این کریدور خالی کردن سکنه آرتساخ و تهدید به اخاذی “کریدور زنگزور” از ارمنستان است.
سیاست مقامات ارمنستان در شرایط فعلی چقدر مناسب است؟
از منظر منافع ملی، سیاست دولت مناسب نیست. ما باید درک کنیم که این وضعیت نتیجه یک سیاست بلندمدت اشتباه، من می گویم سیاست عمدی است. و امروز نیز همین سیاست برای جدا کردن آرتساخ از ارمنستان به هر طریق ممکن ادامه دارد. بگذارید روس ها، ترک ها یا آذربایجانی ها تصمیم بگیرند که چه کسی بخشی از آرتساخ و در چه وضعیتی باشد. تصویر بزرگ این است که آرتساخ را به هر طریقی از ارمنستان جدا کنیم و آن را به آن پشت سر هم اختصاص دهیم. من می خواهم به همه یادآوری کنم که دولت نیکول پاشینیان حل این مشکل را از ژوئن 2018 آغاز کرده است. در اولین جلسات سطح بالا، زمانی که نمایندگان آرتساخ به ارمنستان آمدند، با پرچم آرتساخ نشستند. بعداً نیکول پاشینیان اعلام کرد که مردم آرتساخ او را انتخاب نکرده اند و او حق ندارد از طرف آنها مذاکره کند. اما وقتی از او درباره وضعیت مذاکرات پرسیدند، گفت: به شما ربطی ندارد، ما باید مذاکره کنیم. در نهایت به جای مردم آرتساخ، با امضای سند 18 آبان، سرنوشت آنها را رقم زد. این توطئه از مدت ها قبل برنامه ریزی شده بود و به طور روشمند اجرا شد.
دولت ارمنستان با سند نهم نوامبر که نیروهای ارمنستان از خاک آرتساخ خارج شدند، از ضامن امنیت آرتساخ خودداری کرد و در تمامی قالب های مذاکره، آرتساخ را منزوی کردند. ارمنستان در قالب گروه مینسک مذاکره کننده است، امروز می تواند بحث استقرار نیروهای حافظ صلح بین المللی را در آن قالب مطرح کند، اما این کار را هم نمی کند. نه نیکول پاشینیان و نه مقامات آرتساخ کاری در این راستا انجام نمی دهند.
نیکول پاشینیان گفت: اگر ارمنستان به سازمان ملل رجوع کند و خواستار استقرار نیروهای حافظ صلح بین المللی شود، معلوم می شود که گامی علیه روسیه برداشته می شود. این را چگونه ارزیابی می کنید؟
اگر ارمنستان این موضوع را در سازمان ملل مطرح کند، مشخص خواهد شد که نیکول پاشینیان نگران امنیت کشور است. اگر تفکر و هیجان رئیس دولت این باشد که چه کسی قدم او را که با هدف تأمین امنیت کشور است، درک می کند، معلوم می شود که او رئیس آن کشور نیست، بلکه کسی است که در خدمت منافع کشور است. ایالت دیگر وقتی شما را در محاصره قرار می دهند و به این فکر می کنید که بیانیه شما به چه کسی آسیب می رساند، در این صورت شما در خدمت منافع مردم تحت محاصره نیستید، بلکه منافع کشورهای خارجی را تامین می کنید.
این سوال که آیا امکان حضور نیروهای حافظ صلح بین المللی به آرتساخ وجود دارد یا اینکه غرب گام های عملی در این راستا برخواهد داشت بسیار مورد بحث است.
غرب بیش از یک بار به ما پیشنهاد داده است. افرادی که می پرسند آیا غرب کاری انجام خواهد داد یا به تازگی بیدار شده اند یا عمدا دروغ می گویند. حافظه ما باید کمی بیشتر از ماهی های داخل آکواریوم باشد. از سال 2020، غرب نه سند 9 نوامبر را به رسمیت می شناسد، نه استقرار نیروهای روسیه را به رسمیت می شناسد و نه به آنها مأموریت حفظ صلح می دهد. این ثابت می کند که مسئله آرتساخ حل نشده است. و نانسی پلوسی پیاده به ایروان می آید، نمایندگان فرانسه می آیند و می گویند “چی می خواهی؟” آراییک هاروتونیان را به آمریکا و فرانسه می برند، می پرسند “چی می خواهی؟” غرب تمام منابع و ابزار سیاسی ممکن را به ارمنستان ارائه می دهد، اما ارمنستان می خواهد به روس ها جایگاه صلح بانان بین المللی داده شود. چیزی که برای غرب غیرقابل قبول و غیرقابل درک است.
سیاست این است که در صورت واگذاری آرتساخ، امکان حفظ ارمنستان با مساحت 29800 کیلومتر مربع وجود دارد، واکنش شما به این پایان نامه چگونه خواهد بود؟
این روایت مدتهاست که وجود داشته است: بیایید آرتساخ را رها کنیم تا بتوانیم با آرامش زندگی کنیم. برای کسانی که مدعی آن روایت هستند، وضعیت امروز گواه این است که ما پذیرفته ایم، اما در صلح و آرامش زندگی نمی کنیم. حداقل یا باید سکوت کنند یا خودکشی کنند. اما همانطور که می بینیم گستاخی حد و مرزی ندارد. آنها می توانند به همین ادعا ادامه دهند: بیایید اکنون زنگزور را رها کنیم، وطن خود را به کلی فراموش کنیم. امروز یکی به من ادعا کرد که بزرگترین بدبختی ما حافظه تاریخی ماست. به عبارت دیگر، این افراد پیشنهاد می کنند که از حافظه تاریخی محروم شوند، به عنوان یک ملت دست به خودکشی بزنند، هیچ خواسته و هدفی نداشته باشند. تاریخ به همه ما نشان داده است که ملت ارمنی هرگز تحت حاکمیت روسیه، ترکیه یا هیچ کشور دیگری در امان نبوده است. ارمنستان فقط در یک کشور مستقل، یعنی همراه با آرتساخ، به اضافه بقیه اهدافی که داریم، می تواند امن باشد. بزرگترین دشمن روس ها و ترک ها، چشم انداز دولتی شدن ارمنستان است که ممکن است روزی محقق شود. و اگر حافظه و تقاضا داشته باشیم محقق می شود. بزرگترین دشمن پشت سر هم روسیه و ترکیه خواست ماست که به هر وسیله ممکن کشته می شود. به دست هی دات کشته شد که با به رسمیت شناختن نسل کشی تقاضا را از بین برد، به دست مبلغان محلی کشته می شود، کل طایفه لوون تر پتروسیان از سال 1994 روی آن کار می کنند و دولت امروز ادامه آنهاست. . آنها جوجه های لوون ترپتروسیان هستند، این همان سیاست است: سیاست ارمنی کشی، دولت کشی، ادعایی و خاطره کشی. از سال 2018، این سیاست در مقیاسی بزرگتر از آنچه که لوون تر پتروسیان می توانست اجرا کند، اجرا شده است.
ارمنستان امروز چه منابعی برای رویارویی با این چالش ها دارد؟ بعد از جنگ دائماً این تز به جامعه القا می شود که ما از دست داده ایم، ضعیف هستیم، منابع لازم برای تامین امنیت آرتساخ را نداریم.
ما شکست نخوردیم، ارتش ارمنستان به طور کامل در جنگ شرکت نکرد. حتی شوشی هم به دست ترکها نمی رسید، شوشی با کاغذ تسلیم شد. و به طور کلی همه چیز روی کاغذ تحویل داده شد، خیانت بی سابقه ای رخ داد. به عبارت دیگر، جنگ 44 روزه نسخه پیشرفته تر و توسعه یافته تری از جنگ آوریل 2016 بود. دیدند به نسخه ای که می خواهند ختم نمی شود، چون طرف آذربایجان اصلاً منابعی ندارد و مناطق را روی کاغذ تحویل دادند. آذربایجانی ها قبلا تسلیم شده بودند و بارها در این باره صحبت کرده اند. طرف ارمنی شکست نخورد، آنها به ما خیانت کردند، ارتش ارمنستان امروز هم می تواند مقاومت نشان دهد. اما حتی اجازه نمی دهند، انواع ضد حمله ها را ممنوع می کنند، می گویند: می آید، شلیک نکنید. این یک دستور است، نه وضعیتی که ارتش نتواند با آن مبارزه کند. و ما به خوبی از تاریخ می دانیم که ترک ها هرگز به ارمنستان حمله نکردند مگر اینکه 100 درصد مطمئن باشند که دست ارمنستان بسته است و مقاومتی در کار نخواهد بود. ترک ها هرگز در جنگ و نبرد پیروز نشده اند، از زمان تسلیم قارص، تمام سرزمین ها روی کاغذ تسلیم شد، جنگی در کار نبود. حتی امروز هم طرف ترکیه ای طرف برنده نیست، فقط باید شرایط را درک کرد و گام های دیپلماتیک برد.
برای ارزیابی وضعیت و تغییر شریک استراتژیک که به طور نامحدود به شما خیانت کرده و همچنان به شما خیانت می کند، چه مراحلی باید انجام شود؟ کسانی هستند که می گویند اگر آتش به دست ما نمی رسید روسیه منابعی ندارد. ما گفته ایم روزی می رسد، اگر روسیه هم بخواهد نمی تواند کاری از پیش ببرد. بنابراین، اگر نمی تواند، باید آن را تغییر دهیم. ما می دانیم که روسیه پشت همه اینها است و یک واقعیت داریم: امروز دفاع از ارمنستان و آرتساخ صورت نمی گیرد، همکاری بین ارمنستان و روسیه انجام نمی شود، بنابراین شریک باید تغییر کند. همه دلایل ظاهر می شود: او نمی خواهد، او روحیه ندارد، او منابع ندارد، این اصطلاحات سیاسی نیست. اگر مکانیزم کار نکرد، باید با مکانیزم دیگری جایگزین شود.
جامعه ارمنی یا روس ها مرعوب می شوند یا ترک ها.
بزرگترین دروغه در تلویزیون عمومی، بزرگترین حماقت را شنیدم که در 100 سال گذشته در این منطقه یک انتخاب وجود داشت: یا روس ها یا ترک ها. اما بگذارید بگویم: زمانی که ایران وجود داشت، نه روسیه و نه ترکیه روی نقشه وجود نداشتند. و ایران امروز هم وجود دارد. در زمان تأسیس جمهوری اول، ارمنستان بیشترین حمایت نظامی را از بریتانیای کبیر و از نظر مالی از ایالات متحده دریافت کرد. ارمنستان هرگز تنها نبوده است، امروز تنها نیست، فقط باید با آن مردم صحبت کنید، دست دراز شده آنها را بفشارید. ما با گستاخی و کوری و بندگی خود را محکوم به خودکشی می کنیم. و در این مورد، حکومت نظامی که امروز نماینده این سازمان است، مقصر است.