ما باید بی امان و مستمر در همه جهات مقاومت کنیم، آخرین فرصت برای ما باقی مانده است

68


گفتگوی Lragir.am مریم آوگیان، هماهنگ کننده مجمع پناهندگان از جمهوری آذربایجان SSR است.

خانم آوگیان، باکو از ارامنه قتل عام ها ارمنستان: نه تشخیص مانند قتل عام. که در:سال هاست چه سیاستی در این زمینه دنبال می شود، این سیاست چه پیامدهایی داشته است؟

ارمنستان را به رسمیت نشناخت. در اینجا ما جمهوری سوم را درک می کنیم. و در 13 فوریه 1990، شورای عالی جمهوری دوم، اتحاد جماهیر شوروی ارمنستان، تصمیمی را اتخاذ کرد که به طور خاص می گوید:

کمیته مرکزی اتحاد جماهیر شوروی ارمنستان تصمیم می گیرد.

  1. کشتار ارامنه در باکو و سایر مناطق اتحاد جماهیر شوروی آذربایجان را محکوم کرده و آنها را ادامه نسل کشی علیه مردم ارمنی ارزیابی می کند.

2. درخواست از کمیته مرکزی اتحاد جماهیر شوروی:

به رسمیت شناختن و محکوم کردن نسل کشی ارامنه در ژانویه 1990 در باکو و تعدادی از نقاط دیگر اتحاد جماهیر شوروی آذربایجان…».

به عبارت دیگر، جمهوری دوم ارمنستان هم کشتارهای باکو در ژانویه 1990 و هم کشتار ارامنه در جاهای دیگر را به عنوان نسل کشی ارزیابی کرد و از کمیته مرکزی اتحاد جماهیر شوروی خواست که آنها را نسل کشی به رسمیت بشناسد. من خیلی دوست دارم دانشمندان نسل کشی ارامنه این تصمیم را بخوانند یا دوباره بخوانند، مفید خواهد بود. آیا می توانید تصور کنید که در چارچوب امپراتوری شوروی، کمیته مرکزی اتحاد جماهیر شوروی ارمنستان چنین گام جسورانه ای بردارد و جمهوری جانشین ارمنستان نه تنها سکوت می کند، بلکه دائماً واقعیت های 1988-1992 را دور می زند و مانند سوم رئیس جمهور جمهوری ارمنستان، سپس نمایندگان مقامات فعلی اعتراف کرده اند که اجازه نمی دهند درباره واقعیت هایی که قبل از سال 1992 در جریان مذاکرات وجود داشت صحبت شود. و چه کسی یا چه کسی و یا کسانی که توسط چه کسانی رشوه می گیرند اجازه یک کلمه در این مورد را نمی دهند؟

تصمیم مهم دیگری نیز در 13 فوریه 1990 اتخاذ شد. در آن روز، کمیته مرکزی اتحاد جماهیر شوروی ارمنستان تصمیمی اتخاذ کرد که ارتباطی ارگانیک و بنیادی با تصمیم فوق الذکر دارد که به موجب آن کمیته مرکزی یک ارزیابی گذشته نگر از یک واقعیت ارائه کرد که ابتدا ضد ارمنی پنهانی را تضمین کرد. سیاست در طول سالهای شوروی، و سپس سومگایت، باکو، گندزک، مراغه (https://www.lragir.am/2021/07/04/653071/ ).

من آن تصمیم کمیته مرکزی اتحاد جماهیر شوروی ارمنستان را به طور کامل ارائه خواهم کرد.

“تصمیم شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی ارمنستان در مورد غیرقانونی اعلام کردن تصمیم دفتر قفقاز کمیته مرکزی RK(b)K در 5 ژوئیه 1921.

13 فوریه 1990، ایروان

«بر اساس این واقعیت که قره باغ کوهستانی، آرتساخ، بخشی جدایی ناپذیر از ارمنستان است و هرگز به آذربایجان تعلق نداشت، در سال های 1918-1921 قره باغ مستقل بود و دارای کشوری مستقل از دولت مردم منطقه و شورای ملی ارمنی بود، بر این اساس که سرنوشت قره باغ توسط یک نهاد حزبی غیرقانونی و ناکارآمد، قفقاز تعیین شده بود. دفتر کمیته مرکزی RK(b)K در سال 1921. با تصمیم خودسرانه 5 ژوئیه، که توسط سوژه ای اتخاذ شد که حق مشارکت در ساختن دولت-ملت دولت دیگری را نداشت و بنابراین، به عنوان یک اقدام فاحش مداخله در امور داخلی یک جمهوری مستقل شوروی دیگر تجلی یافت. که در نتیجه آن اصول حق ملتها برای تعیین سرنوشت نقض شد، اراده مردم ارمنستان که 95 درصد خاک را تشکیل می دهد و همچنین خواست جمعیت شوروی در نظر گرفته نمی شود. ارمنستان،

با تکیه بر حق تعیین سرنوشت آزاد ملتها، و همچنین دفتر سیاسی کمیته مرکزی RK(b)K، 9 ژوئیه 1920، V. من. در مورد تصمیم جلسه به ریاست لنین که به موجب آن سرنوشت قره باغ کوهستانی بر اساس ترکیب قومی جمعیت و اراده آن تعیین می شد، قانون اساسی 1921 جمهوری سوسیالیستی شوروی ارمنستان. در فرمان 12 ژوئن که بر اساس اعلامیه کمیته اجرایی آذربایجان و توافق حاصل شده بین دولت های جمهوری های سوسیالیستی ارمنستان و آذربایجان، قره باغ کوهستانی را جزء لاینفک جمهوری ارمنستان شوروی اعلام کرد. حق تعیین سرنوشت آزادانه جمعیت ارمنی قره باغ کوهستانی نیز توسط کمیته اجرایی اتحاد جماهیر شوروی آذربایجان در سال 1920 به رسمیت شناخته شد. با تصمیم 30 نوامبر و اعلامیه 1 دسامبر، قاطعانه برای حمایت از اصول حق ملت ها برای تعیین سرنوشت، که توسط معاهده تشکیل اتحاد جماهیر شوروی و قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی تقویت شده است، ایستادگی کرد. به عنوان اساس روابط بین قومی در یک کشور شوروی چند قومیتی،

شورای عالی جمهوری سوسیالیستی شوروی ارمنستان تصمیم می گیرد:

1921 دفتر قفقاز کمیته مرکزی RK(b)K در مورد قره باغ کوهستانی. تصمیم 5 ژوئیه که در نتیجه آن حق تعیین سرنوشت ارامنه قره باغ کوهستانی نقض شد، بخشی از خاک اتحاد جماهیر شوروی ارمنستان ضمیمه شد و مردم ارمنی به دو بخش تقسیم شدند. بدون صلاحیت، نامناسب و بر اساس قوانین بین المللی غیرقانونی باشد.

رئیس شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی ارمنستان H. اسکانیان

دبیر ریاست شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی ارمنستان: ن. استپانیان

منبع: “ارمنستان شوروی”، 17 فوریه 1990.

بله، مسئله آرتساخ نتیجه نسل کشی مداوم است. راه حل طرفدار ارمنستان برای مشکل آرتساخ مستلزم صحبت در مورد نسل کشی ارامنه در سال های 1988-1990 در شهرک های ارمنی است که در 5 ژوئیه 1921 به اتحاد جماهیر شوروی آذربایجان منتقل شد.

مسئله آرتساخ بخشی از مسئله ارامنه است، ما روند نسل کشی در حال انجام را متوقف خواهیم کرد، مسئله آرتساخ یک راه حل طرفدار ارامنه خواهد داشت… در یک مورد، چهارمین رئیس جمهور RA من را متقاعد کرد که تصمیم شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی ارمنستان هنوز معتبر است. بله، البته، امروز هم معتبر است، اما از آنجایی که مقامات 30 ساله ارمنستان بسیاری از مسائل کلیدی قانون اساسی را دور زده اند، آنها نیز این تصمیم را دور زده اند. در سالهای 2004-2006 و سپس در سال 2008، نوعی تحرک در RA مشاهده شد، گویی طرحی برای صحبت در مورد احیای حقوق پناهندگان ارمنی از جمهوری آذربایجان SSR، نسل کشی ارامنه در آذربایجان تدوین شده است. ظاهراً موزه-مؤسسه نسل کشی و کلیسا در این زمینه فعال شدند، اما موضوع خیلی سریع بسته شد. واقعیت‌های انتخاباتی سال 2012 و همچنین «ورق زدن» واقعیت‌های 1 مارس 2008، امروز نشان می‌دهد که اینها پیش‌شرط‌هایی بودند که بار دیگر با موفقیت وجود پناهندگان ارمنی را از اتحاد جماهیر شوروی آذربایجان حذف کردند. موضوع احیای حقوق، 1988، از دستور کار ارمنستان – در سال 1992، حقایق نسل کشی و تبعید ارامنه در آذربایجان و جنبش آرتساخ دوباره به عنوان جدایی طلبی مطرح شد. در ماه مه 2012، در ارتباط با فعال شدن مجمع پناهندگان از SSR آذربایجان، کمیسر سازمان ملل متحد در امور پناهندگان در ایروان حاضر شد و در حضور او، سومین رئیس جمهور RA اعلام کرد که ایروان موضوع پناهندگان را سیاسی نمی کند.

در سپتامبر 2012، یکی از کارمندان باغرامیان 26 به ما اطلاع داد که یک تماس مضطرب از باکو وجود دارد، آنها سعی کردند بفهمند ایروان چگونه در مورد پناهندگان صحبت می کند، آنها حتی در حال برنامه ریزی برای ساخت یک شهر پناهندگان هستند. از ایروان به آنها اطمینان داده شد که این فقط یک ابتکار پناهجویان است که بدون حمایت دیر یا زود این فعالیت متوقف خواهد شد… بدیهی است که پس از توافقنامه “آتش بس” در سال 1994، طرف ارمنی به طور یکجانبه وارد میدان شده است. امتیازات، و مقامات پذیرفته اند: حق زندگی پناهندگان ارمنی، حق حمایت از فرد ارمنی، منابع برای ایجاد و تقویت دولت ارمنی، پتانسیل ارمنستان برای تبدیل شدن به یک عامل تأثیرگذار در منطقه، در به موازات آن، قبایل حاکم ثروت شخصی انباشته کردند و پتانسیل دولت ارمنی را ربودند.

این الزام دولت خارجی در سال های 1988-1992 بود. برای ساکت کردن و دور زدن حقایق و دلایل شکل گیری پناهندگان ارمنی و به عنوان “غرامت” به مقامات این فرصت را دادند تا با ایده “دموکراسی” تا آنجا که می خواهند ارمنستان را غارت کنند. به عبارت دیگر مقامات سیاسی ارمنستان تحت سلطه بیگانگان با یک دست کشور را غارت کردند و با دست دیگر دروازه های کشور را به روی دشمن نسل کشی گشودند. چه کسی شک دارد که ترکیه همانطور که در سال 1992 وارد گروه مینسک شد و روند مذاکرات را “مدیریت” کرد، “استراتژی” حزب لیبرال “فقط ارمنستان ضعیف برای ترکیه قابل قبول است” را در ارمنستان با موفقیت اجرا کرد. و RA نه برای روند مذاکرات آرتساخ، نه برای توقف ادامه نسل کشی و جلوگیری از نسل کشی ارامنه و نه برای مهار نسل کشی استراتژی نداشت. کشور و مردم ارمنی را به ورطه نسل کشی بردند…

در 19 فوریه 2004 در بوداپست، باکوی نسل کش، افسر ارمنی گورگن مارگاریان را به روش ترکی تبر کرد. به دنبال آن موج جدید نسل کشی خاچکارهای ارمنی در نخجوان در سال های 2005-2006 رخ خواهد داد. نخبگان سیاسی و مقامات ارمنستان چه کردند؟ در مورد نخجوان هیچ چیز، اما جانشینان گورگن مارگریان شکایت فردی علیه آذربایجان و مجارستان به دادگاه اروپا ارائه کردند. که گویای همه چیز است به یاد دارم زمانی که در سال 2010 شروع به صحبت فعالانه علیه آذربایجان صفاروف کردیم، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و همچنین شخصیت های عمومی به ما گفتند که کافی است در مورد آن صحبت کنیم.

و همین امروز که دو سال از جنگ فاجعه بار 2020 می گذرد، اپیزود تیراندازی گورگن مارگریان از سوی متخصصان-کارشناسان نسل کشی به عنوان یک سیاست نسل کشی در سطح دولت آذربایجان “تازه شروع به تلقی” می کند. معلوم می‌شود که بسیاری از مراکز تحقیقاتی نسل‌کشی در جهان حتی از آن رویداد نفرت‌انگیز انسان‌ها، آن اقدام نسل‌کشی آگاه نیستند. و البته چه کسی باید به قدرت سیاسی جمهوری اسلامی ایران با تمام ساختارهای دیپلماتیک و تبلیغاتی اش اطلاع می داد؟ اما هیچ کاری انجام نشد، مطلقاً هیچ کاری. این یک فکر نیتی است که توسط ترکیه توسعه یافته و توسط نخبگان سیاسی ارمنستان محقق شده است. عمداً وجود ارامنه در این قطعه از ارتفاعات ارمنستان، آخرین قطعه از فضای زندگی ما، به شدت مورد تردید قرار گرفت.

در این راستا چه باید کرد، این موضوع تا چه اندازه با چالش های کنونی ما مرتبط است؟

باید یک واقعیت آشکار را دید که وقتی در مورد علل پناهندگان ارمنی و وجود پناهندگان ارمنی از اتحاد جماهیر شوروی آذربایجان سکوت می شود، به این معنی است که آنها نه از نسل کشی 1915-1923 صحبت می کنند و نه در مورد ادامه آن: سومگایت، باکو، گندزاک، در مورد جنگ نسل کشی 2020. در عوض، دروغ چندلایه درباره ارامنه «تجزیه‌طلب» ترویج می‌شود، گویی «خوجالو» نسل‌کشی ارمنی‌ها علیه «آذری‌ها» است و نه جنایت طایفه حیدر علی‌اف علیه گرجی‌های مسلمان، ترک‌مسختی‌ها، برای حذف. دولت فعلی آنها از آزادسازی باکو در 15 سپتامبر 1918 صحبت می کنند، از ماهیت “آلبانیایی” فرهنگ ارمنی صحبت می کنند، از تازه وارد بودن ارامنه در این منطقه می گویند، به موازات آن در این سکوت تکان دهنده، فرهنگ ارمنی را در نخجوان و در هر جایی که نسل کشی است نابود می کنند. گورستان های ارمنی، سکونتگاه های ارمنی، ردپای ارمنی، ارمنی بودن، پایه های دولت ارمنی، وجود ارمنی ها، ارمنی آرتساخ… لازم است بلافاصله سکوت تکان دهنده را تخریب و خنثی کرد.https://www.lragir.am/2020/01/02/506266/ ; https://www.lragir.am/2022/01/25/695094/) و کار تقویت مقاومت ارمنستان را انجام دهیم، باید بی امان و مستمر در همه جهات مقاومت کنیم، آخرین فرصت برای ما باقی مانده است.

ما ساکت نیستیم این نامه سرگشاده ما (https://infoteka24.ru/2022/12/28/100771/) به دفتر رئیس جمهور فدراسیون روسیه فرستادیم، پاسخی دریافت کردیم که این نامه توسط وزارت خارجه روسیه بررسی شده است و آنها آن را لحاظ خواهند کرد.





Source link