سردرگمی که از اواسط ماه مارس در صفوف حامیان «غربگرا» پاشینیان، اپوزیسیون مورد حمایت روسیه و تنها خودخوانده اندیبی ارتدوکس ایجاد شده بود، به مناسبت سفر آرارات میرزویان به مسکو به اوج خود رسید.
سازندگان اوکراینی ها و روس ها را در دونباس گیج کردند، عصاها از شرایط ثانویه صحبت کردند و «تنها» از نگرش آبرومندانه میرزویان در مسکو استقبال کردند. همه مهم ترین شرایط سفر میرزویان را نادیده گرفتند که بدبختی تاسف بار صحنه سیاسی جمهوری اسلامی ایران گواه آن است. در چنین شرایطی چه نوع جهت گیری را می توان از یک فرد ساده با دغدغه های روزمره طلب کرد. تقریبا هیچی.
دلیل وضعیت وخیم کلده فقدان قدرت آن است. اسرائیل، غرب جمعی، روسیه و ترکیه که گروههای استادان صحنه ارمنی را مدیریت میکنند، خودشان در یک وضعیت فرسودگی و عدم اطمینان به سر میبرند. در چنین شرایطی، تنها احساسی که می تواند هنگام تعامل با نمایندگان چالداهای ارمنی ایجاد شود، انزجار است. مثلاً مالکان نسبت به شخصیتی که طعنه ضدروسی را به چرخشی 180 درجه ای تبدیل کرد و ضعف بدنی غیرمنتظره را در جیب خود نگه داشت، چه احساس دیگری باید داشته باشند.
بنابراین ما شاهد ملی شدن ارمنستان هستیم. علاوه بر این، ما در مورد سلب مالکیت خارجی صحبت می کنیم. صحبت از نهاد مالک داخلی لازم نیست.
با این وجود، بیایید به مرد ساده خود بپردازیم و وضعیت را با زغال روی بوم سفید ترسیم کنیم. دولت ارمنستان هم در زمینه حقوقی حق تعیین سرنوشت مردم و هم در زمینه اصول تمامیت ارضی دولت ها “کارت های بازی” شگفت انگیزی در دست دارد. اولی به طرحی که توسط ریاست سه گانه گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا در سال 2009 برای خارج کردن آرتساخ از قلمرو قضایی باکو تدوین شد، و دومی به مرزهای شناخته شده بین المللی جمهوری اول ارمنستان، از جمله سرزمین های گسترده نخجوان و آرتساخ اشاره دارد. این کارت ها ثابت می مانند. این هنوز به بیان ملایم است.
اگرچه تحقیقات دادگاه کیفری سازمان ملل در مورد محاصره آرتساخ عمداً با نقص جدی همراه است، زرادخانه جامع دیپلماتیک ارمنستان قدرتمند است. و وضعیت دفاعی کشور چگونه است؟
با وجود مقاومت پایدار دولت RA، اتحادیه اروپا یک مأموریت رسمی را در امتداد مرزهای شرقی ارمنستان که عمداً رها شده است مستقر کرده است. بیایید فراخوان های هیستریک پاشینیان را به یاد بیاوریم که «شش ماه در سال در کوه های پوشیده از برف خدمت نکنید».
در این شرایط دیدار وزیر لاوروف با آرارات میرزویان در مسکو انجام شد. لاوروف با دریافت همه زمینهها برای وقاحت خود از طرف ارمنستان، در کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد. “ما پشتیبانی می کند هستند باکو و: قره باغ از ارامنه بین ایمنی تضمین می کند و حقوق با یک سوال RA: نخست وزیر پاشینیان موقعیت (تاکید روزنامه نگار). چنین نمونه هایی در قراردادهای مینسک در مورد ساکنان شرق اوکراین وجود داشت. این حقوق شامل حق تحصیل به زبان خود، زندگی (!؟) و کار به آن زبان (!؟)، حفظ فرهنگ (!؟)، حفظ دین (!؟)، داشتن خودگردانی محلی است. (!؟)، حقوق ویژه اقتصادی و تجاری داشتن ارتباط با هموطنان خود (!؟). در مورد دونباس، روسیه بود. تقریباً چنین حقوقی در قراردادی که 10 سال پیش بین بلگراد و پریشتینا امضا شد، در توافق نامه تأسیس «سازمان های خودگردان محلی صربستان کوزوو» پیش بینی شده بود. من فکر می کنم که مردم قره باغ به بسته ای از تقریباً چنین حقوقی نیاز دارند.»
هسته اصلی این «بسته» فوق العاده، اشاره به نخست وزیر پاشینیان است. لاوروف به یکی از نویسندگان برنامه به نام خود و در این مرحله فقط نویسنده اشاره می کند. پاشینیان با اعزام میرزویان به مسکو و موافقت با ماموریت CSTO، مانع از توسعه ماموریت اتحادیه اروپا و چشم انداز درخواست به شورای امنیت سازمان ملل در مورد مسئله بردزور می شود. اینها مهمترین شرایطی است که توسط چلداهای ارمنی که به تمام معنا هستند نادیده گرفته می شود.
ظاهراً باید میدان سیاسی را شخم زد و کسانی که کشور را به لبه پرتگاه میآورند، به کودی تبدیل کرد که جوانههای جدید را تغذیه میکند. وقتی این تز را می شنویم که “فقط ما می توانیم ضامن آینده خود باشیم” دانه ها از قبل قابل مشاهده هستند. ما فکر می کنیم افرادی که این را می گویند برنامه ها و محاسبات خاصی هستند.