یکی از رفتارهایی که در جوامع ما مورد توجه قرار نمی گیرد، سخاوت قابل توجه ارامنه دیاسپورا است. ما عمدتاً با سازمانهای غیرانتفاعی مستقر در دیاسپورا آشنا هستیم که هر روز با کار قهرمانانه خود در مسکن، آموزش، اشتغال و خدمات اجتماعی معجزه میکنند. علاوه بر این، هزاران نفر از افراد فداکار وجود دارند که برای رهبری، مشارکت و کمک به بهبود میهن خود انگیزه دارند. آنها سیاست، فساد و سایر درگیری ها را صرفاً به عنوان عواملی که باعث حواس پرتی می شوند نادیده می گیرند. وجه مشترک همه آنها میل به بخشیدن از خود است. از گروههای پیشرو مانند ARS، COAF، AGBU یا افرادی که به تنهایی مشارکت میکنند، این افراد و سازمانها تصمیم گرفتهاند که تفاوت ایجاد کنند. آنها پیوند مشترکی از میهن پرستی دارند. اساسی ترین شکل این میهن پرستی میل به خدمت به دیگران با وقت، استعداد و گنج است. همه ما افرادی را در جوامع خود می شناسیم که با این توصیف مطابقت دارند، و شاید شما حتی یکی را در آینه خود ببینید. عجیب است که چنین تعهد و سخاوتی در جامعه ای وجود دارد که از نظر جغرافیایی و نسلی از وطن جدا شده است. این ادای احترام به ارزش های جمعی است که از طریق مشارکت در کلیساها و سازمان های ما القا می شود. همه ما به سرعت از یکدیگر به خاطر کاستی ها یا شکست هایمان انتقاد می کنیم. کار بر روی چالش های ما مهم است. این امر باعث پایداری می شود، اما ما همچنین باید برای شناخت ماهیت منحصر به فرد بشردوستی خود وقت بگذاریم.
فرهنگ دیاسپورا توسط خانواده ها و جوامع ما برای ارتباط با یکدیگر پرورش یافته است. طبیعت قبیله ای ما ما را کامل نگه می دارد. تماشای عملکرد “شبکه” ارمنی همیشه در جمع کلیساها و پذیرایی ها لذت بخش است. ما با یکدیگر ارتباط برقرار می کنیم و از یکدیگر یاد می گیریم. ما خویشاوندان جدید پیدا می کنیم، روابط حرفه ای ایجاد می کنیم و پیوند مشترکی با هم داریم. قبل از سال 1991، این پیوند مشترک در دیاسپورا بر اساس فاجعه نسل کشی بود. هر خانواده ای داستان درد و رنج خود را داشت و پایه و اساس بسیاری از روابط شد. این یک شمشیر دو لبه است. تاریکی خاصی در صحبت درباره نسل کشی از منظر از دست دادن وجود دارد. به همین دلیل است که علت عدالت فراتر از رستگاری آن مهم است. با تمرکز انرژی ما بر راه حل ها و آینده، درمانی می شود. پس از استقلال ارمنستان، دیاسپورا پیوند مشترک جدیدی با یکدیگر پیدا کردند … وطن. برای بسیاری از ما، سرزمین ارمنستان توسط چندین نسل و در جغرافیایی متفاوت حذف شد. برای بسیاری، تصاویر آرارات پیوند بود. جمهوری ارمنستان سرزمین ارمنستان را واقعی و قابل دسترس کرد. همچنین ارزش خدمات را به روشی جدید و هیجان انگیز افزایش داد. جامعه ارامنه آمریکا با ساختن زیرساخت کامل مدارس، کلیساها و مراکز در سرتاسر ایالات متحده همواره در ذات خود عمل کرده است. بخشش به ارمنستان با سرمایه گذاری در زمینی که اجدادشان مجبور به خروج از آن شده بودند، به بسیاری از درختان خانوادگی آنها پیوند خورد. وقتی ارمنیهای آمریکا به وطن کمک میکنند، چرخه زندگی خانوادههایشان را که از وحشت سلب مالکیت شکسته است، تکمیل میکنند. به همین دلیل است که پایدار است، زیرا در اعماق روح آنها سرچشمه می گیرد. بشردوستی دیاسپورا بی ثباتی سیاسی، فساد، ناامیدی و شکست های آشکار را تحمل کرده است. چرا؟ انگیزه با ارتباط با مردم و زمین بسیار اساسی تر است. همه ما درباره افرادی شنیدهایم که «زیر رادار» این حواسپرتیها را به اشتراک میگذارند، زیرا بر هستهی اصلی جامعه ارمنستان تمرکز دارند… کودکان، سالمندان، خانوادهها، جوامع و امید. گروههای بزرگتر میتوانند با برخی از نقاط ضعف ارمنستان مقابله کنند و محیطی بهتر را فراهم کنند. آنها با هم به ماموریت خود ادامه می دهند. این نشان دهنده یک نمایش خالص و فروتنانه از میهن پرستی است.
آخر هفته گذشته، از من و همسرم خواسته شد که در یک گردهمایی «چای بانوان» در محله محله خود صحبت کنیم. این یک رویداد سالانه در چند سال اخیر شده است که در آن زنان جامعه ما برای جشن گرفتن روز مادر و جمع آوری پول برای کلیسا جمع می شوند. آنها هر سال نیمی از سود را به یک هدف خیرخواهانه در ارمنستان اختصاص می دهند. این تصمیم قابل تقدیر است. کلیسا نیازهای مالی دارد، با این حال آنها نیاز به گسترش فراتر از محله محلی، به ویژه در وطن احساس می کنند. این منحصر به فرد نیست. تقریباً در هر گوشه ای از دیاسپورای ما در حال وقوع است. دیاسپورا نیازهای خود را حفظ می کند و از نظر عاطفی در وطن سرمایه گذاری می کند. در سال های گذشته، محله از مرکز حمایت از زنان در ایروان که کار نجات جان قربانیان خشونت خانگی را انجام می دهد، تجلیل کرده است. امسال تصمیم گرفتند از مدارس روستای مرزی پارویر سواک در ارمنستان حمایت کنند. سوزان و من هیجان زده بودیم زیرا این دهکده ای است که از سال 2018 با آن کار می کنیم. در آن روز خاص، ما شاهد کوچکی از این ارزش هدیه از سوی مهاجران آمریکایی بودیم. این رویداد یک موفقیت بزرگ بود و بودجه قابل توجهی برای پروژه های جاری در روستا فراهم می کند. این نتیجه ارزش های میهن پرستانه برگزارکنندگان و شرکت کنندگان این رویداد است. ما غرق در قدردانی بودیم زیرا شاهد بودیم که افراد زیادی برای تکمیل درآمد، چک می نوشتند. هر کدام از آنها این روحیه ی شگفت انگیز بخشش را داشتند. عواطف در چشمان آنها عشق آنها به وطن و تعهد به میراث خود را نشان می داد. بسیاری از آنها هرگز به ارمنستان نرفته اند، اما هنوز یک ارتباط مغناطیسی بین وطن و احساس هدف آنها وجود دارد. اغلب اوقات در جامعه ارمنی، ما از منفی بودن زندگی روزمره غرق می شویم. آن روز هیچ صحبتی از دولت، درگیری و ترک نبود. تنها چیزی که احساس می کردم عشق آنها به برادران دورشان بود که هرگز آنها را ندیده بودند. چنین شرایط منحصر به فردی است. به نوعی به عنوان یک جامعه توانسته ایم این عشق را نسلی به نسل دیگر منتقل کنیم و با کیفیت زندگی کار کنیم. تعدادی از زنان جوان در این مراسم حضور داشتند که سرشار از دانش و اشتیاق به کار در وطن بودند. برخی از آنها از طریق کارآموزی یا حق تولد درگیر شده اند. دیگران مطمئناً در سال های آینده این را تجربه خواهند کرد. آنها نسل بعدی هستند که با عشق خود به ملت به رهبری خود ادامه خواهند داد.
وقتی از سرمایه گذاری های مالی صحبت می کنیم، معمولاً آنها را از نظر ریسک و بازده توصیف می کنیم. سرمایه گذاری در وطن نیز مشابه است، با این تفاوت که ما ریسک را همانند سازی در دیاسپورا تعریف می کنیم و بازگشت هویت ماست. مردم دیاسپورا با مفهوم قربانی اشتراکی آشنا هستند. هنگامی که در دهه پس از جنگ جهانی اول، تعداد بازماندگان به اینجا رسید، زیرساخت های بسیار کمی برای حفظ هویت جمعی ما وجود داشت. توسط افرادی با تحصیلات محدود و منابع مالی اندک ساخته شد، اما آنها از نظر تعهد خارج از نمودار بودند. این روحیه موتور دیاسپورا را برای بیش از یک قرن به حرکت درآورده است و به تعهد میهن پرستانه ای که در سطح سازمانی و فردی دیده ایم، دامن زده است.
هفته گذشته، هفته نامه در مورد پروژه ای برای بازسازی یک سالن ورزشی در مدرسه در روستای Ginevet/Nor Ughi گزارش داد. این ابتکار در حال انجام است سر نیزه توسط یک دوست قدیمی از AYF، جان منگاسریان، همراه با همسرش جون. جان برای چندین دهه از حامیان سرسخت کمپ هایستان بوده است. این یک تلاش نجیبانه است زیرا آنها این روستا را “اقتباس” می کنند تا کیفیت زندگی را برای برادرانمان بهبود بخشند. این مدل هم واقع بینانه و هم پایدار است زیرا ما منابعی را در دیاسپورا برای اجرا داریم. این فقط در مورد جمع آوری بودجه نیست (اگرچه ضروری است). تعهد ارمنی های آمریکایی و نگرش “می توانم” آن یک مزیت بزرگ است. جان در مورد تأثیر کمپ هایستان در ایجاد ارزش هایی نوشت که تعهدات ما را در بزرگسالی به پیش می برد. در سطح بالاتر، نظرات او نشان می دهد که تجربیاتی که ما به عنوان ارمنی در آمریکا داریم به ما دانش، اشتیاق و تعهد خدمت به ارمنستان و میراث خود را داده است. بدون آن تجربیات، استعداد ما در جای دیگری به کار گرفته می شد یا شاید هدر می رفت. AYF با کمپ، سمینار نوجوانان و المپیک خود چنین تجربیاتی را ارائه می دهد که بسیاری از جمله جان و تیمش در ارمنستان درخواست می کنند. آنها در حال ایجاد تفاوت هستند. شما همچنین می توانید. جان آنچه را که بسیاری معتقدند بیان کرد–که اردو به جوانان ما آموختن علم و خدمت را می آموزد. شواهد روشن است. این کمپ یکی از بهترین رکوردهای انتقال نسل را دارد. چادرنشینان مشاور می شوند که اعضای هیئت مدیره و خیرین می شوند. همواره بسیاری از رهبران ما از سالهای حضور در اردوگاه یا گروههای دیگر بهعنوان مکانی که ارتباط عاطفی با میراث آنها برقرار شد، یاد میکنند. اگر بخواهیم دیاسپورا رشد کند و پهنای باند لازم برای کمک به ارمنستان را داشته باشد، این یک رویداد حیاتی است. همه چیز خدمت کردن و دادن نیست. ما همچنین یک هدیه گرانبها دریافت می کنیم. وقتی ارامنه دیاسپورا در وطن خود تغییری ایجاد می کنند، زیبایی هدفی معنادار را در این دنیا دریافت می کنند. پاداشی بزرگتر وجود ندارد.

خواه این لبخند ملایمی باشد که با سخاوت همکاران ارشد جامعه ما همراه است یا شور و اشتیاق ناب جوانان ما که هویتی را کشف کرده اند، باید شکرگزار این میراث بخشش باشیم. من در جوانی ام جمع آوری کمک های مالی برای مدارس بیروت را به یاد دارم. یک بار از پدرم پرسیدم که چرا از این موضوع حمایت می کنیم؟ او به سادگی پاسخ داد که ما یک مردم هستیم و بخت ما باید با دیگران تقسیم شود. من هرگز آن انگیزه ساده را فراموش نکرده ام، زیرا بارها دیده ام که اعمال شده است. گفته شده است که تنها تفاوت جامعه مرفه ارمنی آمریکا با برادران و خواهران روستای مرزی ما این است که در زمان نسل کشی بسیاری از اجداد ما به خاورمیانه، اروپا و قاره آمریکا رفتند. برخی دیگر به ارتفاعات شرقی مهاجرت کردند یا بومی وطن شرقی بودند. این خوش شانسی ما بوده است که در محیطی زندگی می کنیم که در آن تحصیلات، پیشرفت حرفه ای و آزادی فراوان بوده است. من بسیار مفتخرم که جوامع ما ارزش های بخشش و خدمات اجدادمان را حفظ کرده اند. در این قطار برای بسیاری دیگر جا وجود دارد.