ارمنستان و آذربایجان در مورد وضعیت قره باغ کوهستانی بر سر هر چه توافق کنند اصلاً مهم نیست، زیرا مسکو منافع خاص خود را برای ترویج در منطقه قفقاز جنوبی دارد. اگر مسکو یک بار گرجستان را از دست داد و نیروهای خود را از آنجا خارج کرد، به این معنی نیست که در مورد ارمنستان این اتفاق خواهد افتاد – و همچنین در آذربایجان، از نظر فنی، به دلیل استقرار نیروهای حافظ صلح روسیه در آرتساخ، که نخست وزیر ارمنستان آن را پذیرفته است. خاک آذربایجان بنابراین روسیه از نظر فیزیکی نه تنها در یک کشور قفقاز جنوبی بلکه در دو کشور حضور دارد. به احتمال زیاد موضع روسیه در دیدار آتی علی اف، پوتین و پاشینیان در مسکو به طرف های ذیربط ارائه خواهد شد.
موضع مسکو را میتوان به این شکل توصیف کرد: «شما ممکن است در مورد هر چیزی در مورد آینده آرتساخ توافق کنید، اما ما منافع خود را در منطقه داریم و نمیخواهیم آنها را رها کنیم.» مسکو کاملاً درک می کند که سیاست غرب بیرون راندن روسیه از منطقه قفقاز جنوبی است و مسکو طبیعتاً هر کاری را برای جلوگیری از این اتفاق انجام خواهد داد. این یک مبارزه ژئوپلیتیکی بسیار عادی است که از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی وجود داشته است.
آیا حتی ممکن است ایروان و باکو بتوانند درخواست مسکو را رد کنند یا منافع روسیه را در نظر نگیرند؟ به احتمال زیاد نه. اگرچه منابع اولیه نظامی و دیپلماتیک روسیه به سمت اوکراین است، جایی که روسیه عملیات نظامی را با مشکل انجام می دهد، اشتباه است که فکر کنیم روسیه از “حوزه نفوذ تاریخی” خود در جایی که قرن ها حضور داشته است، دست بکشد. همانطور که قبلاً اشاره شد، در غرب این عقیده وجود دارد که امروز فرصت خوبی برای کاهش و متعادل شدن نفوذ روسیه در قفقاز جنوبی توسط نفوذ ترکیه وجود دارد.
همین استراتژی درست پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی مشهود بود، زمانی که این عقیده وجود داشت که روسیه بسیار ضعیف و پراکنده است و نمی تواند حوزه نفوذ خود را حفظ کند. با این حال، این اتفاق نیفتاد و روسیه همچنان نفوذ خود را حفظ کرد، هر چند با مشکلات قابل توجهی. مثال دیگر، پیامدهای جنگ جهانی دوم است. در پایان جنگ جهانی دوم، عقیده مشابهی وجود داشت مبنی بر اینکه اتحاد جماهیر شوروی اگرچه در جنگ پیروز شده بود، در واقع تلفات زیادی را متحمل شد. از آنجایی که از نظر اقتصادی و اجتماعی بسیار ضعیف شده بود، قادر به حفظ مناطق نفوذ خود در اطراف اوراسیا و جهان نخواهد بود. اما این اتفاق هم نیفتاد و شوروی حوزه های نفوذ خود را حفظ کرد و حتی آن را گسترش داد.
این سوال باقی است که آیا روسیه امروز در موقعیت ضعیفی قرار دارد که هیچ اهرمی برای پیگیری منافع خود در منطقه قفقاز جنوبی ندارد؟ این محتمل به نظر نمی رسد. اگرچه بر جنگ اوکراین تمرکز دارد، اما همچنان در تلاش است تا به منافع خود در قفقاز جنوبی خدمت کند و هدفش همچنان ادامه حضور خود در آنجا است. بنابراین، در نشست آتی در مسکو، صرف نظر از اینکه ارمنستان و آذربایجان در مورد وضعیت قره باغ کوهستانی و روابط دوجانبه به چه توافقی دست خواهند یافت، ساده لوحانه خواهد بود که فکر کنیم روسیه منافع خود را به طرفین ارائه نخواهد کرد، که ایروان و باکو به سادگی نمی تواند نادیده بگیرد.
روسیه تأثیر قابل توجهی بر سیاست داخلی و خارجی ارمنستان و آذربایجان دارد. علاوه بر ابزارهای نفوذ “استاندارد”، عوامل دیگری نیز وجود دارند که بسیار مهم هستند. بر اساس برخی محاسبات، تعداد ارامنه در روسیه بیشتر از ارمنستان است. آنها ثروت مالی قابل توجهی دارند و بنابراین نفوذ زیادی در ارمنستان دارند. روسیه همچنین خانه تجار ثروتمند آذربایجانی است که کاملاً به کرملین وابسته هستند تا رژیم علی اف. این بدان معناست که روسیه می تواند از این عناصر برای تأثیرگذاری چشمگیر بر زندگی سیاسی داخلی دو کشور استفاده کند.