فرانسیس فوکویاما، دانشمند و فیلسوف برجسته سیاسی در فایننشال تایمز نوشت. مقاله: درباره پیامدهای احتمالی انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا منتشر شد. مقاله در زیر ترجمه شده است.
پیروزی قاطع دونالد ترامپ و حزب جمهوری خواه منجر به تغییرات بزرگی در زمینه های مهم، از مهاجرت به اوکراین خواهد شد. اما اهمیت انتخابات بسیار فراتر از این موضوعات خاص است و رد قاطع منتخبان آمریکایی از لیبرالیسم و درک آن به عنوان یک “جامعه آزاد” است که از دهه 1980 توسعه یافته بود.
در سال 2016، زمانی که ترامپ برای اولین بار انتخاب شد، به راحتی می شد باور کرد که این یک انحراف است. او با رقیب ضعیفی که او را جدی نمیگرفت، رقابت کرد، اما ترامپ با اکثریت آرای الکترال پیروز نشد. زمانی که بایدن چهار سال بعد پیروز شد، به نظر میرسید که اوضاع پس از یک دوره ریاستجمهوری فاجعهبار به حالت عادی بازگشته است.
پس از رأی گیری پنجم نوامبر، اکنون به نظر می رسد که ریاست جمهوری بایدن یک ناهنجاری بوده است و ترامپ در حال آغاز دوره جدیدی در سیاست ایالات متحده و احتمالاً جهان است. آمریکایی ها رای دادند که به خوبی می دانستند ترامپ کیست و طرفدار چیست. پیروزی قاطع او با بازپس گیری سنا توسط جمهوری خواهان و تلاش برای حفظ مجلس نمایندگان تشدید شد. جمهوری خواهان با توجه به تسلط کنونی خود بر دیوان عالی، اکنون تمامی شاخه های اصلی دولت را کنترل خواهند کرد.
اما ماهیت اساسی این مرحله جدید از تاریخ آمریکا چیست؟
لیبرالیسم کلاسیک دکترینی است که بر پایه احترام به کرامت برابر افراد از طریق حاکمیت قانون و حمایت از حقوق آنها و محدودیت های قانون اساسی در مورد توانایی دولت برای نقض این حقوق ساخته شده است. با این حال، در نیم قرن گذشته، این انگیزه اساسی دستخوش دو تحریف بزرگ شده است. اولین مورد ظهور «نئولیبرالیسم» بود، یک دکترین اقتصادی که بازارها را تقدیس میکرد و توانایی دولتها را برای محافظت از کسانی که تحت تأثیر تغییرات اقتصادی قرار میگرفتند کاهش میداد. جهان به طور کلی بسیار ثروتمندتر شد، حتی اگر طبقه کارگر مشاغل و فرصت ها را از دست داد. انتقال قدرت از کشورهای پیش از انقلاب صنعتی به آسیا و سایر بخشهای جهان در حال توسعه آغاز شد.
تحریف دوم ظهور سیاست هویت یا به اصطلاح “لیبرالیسم بیدار” بود که در آن نگرانی مترقی برای طبقه کارگر با حمایت هدفمند از طیف محدودتری از گروه های به حاشیه رانده شده جایگزین شد: اقلیت های نژادی، مهاجران، اقلیت های جنسی، و مانند قدرت دولتی به طور فزاینده ای برای ترویج نتایج اجتماعی خاص برای این گروه ها به جای عدالت بی طرفانه مورد استفاده قرار گرفت.
همزمان، بازارهای کار به سمت اقتصاد اطلاعاتی سوق داده شد. در دنیایی که اکثر کارگران به جای بلند کردن اجسام سنگین روی کف کارخانه ها در مقابل نمایشگرهای کامپیوتر می نشستند، زنان موقعیت برابر تری داشتند. این امر توازن قدرت را در خانوارها دگرگون کرد و منجر به این شد که به ظاهر تجلیل دائمی از دستاوردهای زنان وجود داشته باشد.
ظهور این برداشت های تحریف شده از لیبرالیسم منجر به تغییر اساسی در اساس اجتماعی قدرت سیاسی شد. طبقه کارگر احساس کرد که احزاب سیاسی چپ دیگر نماینده منافع آنها نیستند و شروع به رای دادن به احزاب راست کردند. بنابراین دموکراتها ارتباط خود را با تودههای طبقه کارگر خود از دست دادند و به حزبی تبدیل شدند که تحت سلطه متخصصان تحصیلکرده شهری بود. اولی تصمیم گرفت به جمهوری خواه رای دهد.
در اروپا، رای دهندگان حزب کمونیست در فرانسه و ایتالیا احزاب خود را به نفع مارین لوپن و جورجیا مالونی کنار گذاشتند. همه این گروه ها از سیستم تجارت آزاد که معیشت آنها را حذف کرد و در عین حال طبقه جدیدی از ابرثروتمندان را ایجاد کرد، ناراحت بودند. آنها همچنین از احزاب مترقی که به نظر می رسید بیشتر نگران بیگانگان و محیط زیست هستند تا به سرنوشت خودشان، بیزار بودند.
این تغییرات عمده جامعه شناختی در الگوهای رأی گیری در 5 نوامبر منعکس شد. پیروزی جمهوری خواهان حول رای دهندگان طبقه کارگر سفیدپوست شکل گرفت، اما در مقایسه با انتخابات 2020، ترامپ توانست به میزان قابل توجهی رای دهندگان طبقه کارگر سیاهپوست و اسپانیایی تبار را جذب کند. این امر به ویژه در مورد رای دهندگان مرد در این گروه ها صادق است. برای آنها طبقه مهمتر از نژاد یا قومیت بود.
برای مثال، دلیل خاصی وجود ندارد که چرا یک لاتین تبار طبقه کارگر به طور خاص جذب «لیبرالیسم بیدار» شود، که به نفع مهاجران غیرقانونی اخیراً وارد شده و تمرکز بر پیشبرد منافع زنان است. همچنین واضح است که اکثریت قریب به اتفاق رای دهندگان طبقه کارگر به تهدید داخلی و بین المللی در حال ظهور برای نظم لیبرالی که به ویژه ترامپ نماینده آن بود اهمیتی نمی دادند.
دونالد ترامپ نه تنها می خواهد نئولیبرالیسم را عقب براند و لیبرالیسم را بیدار کند، بلکه تهدیدی بزرگ برای خود لیبرالیسم کلاسیک است. این تهدید در بسیاری از مسائل سیاسی قابل مشاهده است. ریاست جمهوری جدید ترامپ هیچ شباهتی به دوره اول او نخواهد داشت. اکنون سوال واقعی این نیست که نیت او تا چه حد بدخواهانه است، بلکه این است که آیا او واقعاً قادر خواهد بود آنچه را که تهدید می کند به انجام برساند.
بسیاری از رای دهندگان به سادگی سخنان او را جدی نمی گیرند، در حالی که جمهوری خواهان جریان اصلی استدلال می کنند که کنترل ها و تعادل های سیستم آمریکایی او را از انجام بدترین نیاتش باز می دارد. این اشتباه است. ما باید مقاصد اعلام شده او را بسیار جدی بگیریم.
ترامپ یک محافظهکار خودخوانده است که میگوید «تعرفه» زیباترین کلمه در زبان انگلیسی است. او پیشنهاد تعرفه 10 یا 20 درصدی را برای همه کالاهایی که در خارج از کشور تولید می شود، چه توسط دوستان یا دشمنان، ارائه کرد و برای این کار نیازی به تایید کنگره نداشت.
همانطور که بسیاری از اقتصاددانان اشاره کرده اند، این سطح از حمایت گرایی تأثیر بسیار منفی بر رشد، بهره وری و اشتغال خواهد داشت. این امر تأثیر بسیار مخربی بر زنجیرههای تأمین خواهد داشت و تولیدکنندگان محلی را مجبور میکند برای هر چیزی که منجر به مالیاتهای سنگین میشود، معافیت بگیرند. این فرصت را برای فساد و حمایت در سطوح بالا ایجاد می کند زیرا شرکت ها برای جلب لطف رئیس جمهور عجله دارند.
تعرفه های این سطح همچنین به اقدامات متقابل در مقیاس بزرگ توسط سایر کشورها منجر می شود و وضعیتی را ایجاد می کند که تجارت (و در نتیجه درآمدها) سقوط می کند. ممکن است ترامپ در مقابل این وضعیت عقب نشینی کند. او همچنین ممکن است واکنش نشان دهد زیرا رئیس جمهور سابق آرژانتین، کریستینا فرناندز دی کرشنر، به سادگی ارقام آژانس آماری این کشور را تغییر داده است.
وقتی صحبت از مهاجرت به میان می آید، ترامپ دیگر نمی خواهد فقط مرزها را ببندد. او می خواهد تا حد امکان از 11 میلیون مهاجر غیرقانونی که در حال حاضر در کشور هستند، اخراج کند. از نظر اداری، این یک مشکل بزرگ است که به سال ها سرمایه گذاری در زیرساخت های لازم – مراکز بازداشت، آژانس های اجرای مهاجرت، دادگاه ها و غیره نیاز دارد.
تأثیر مخربی بر بسیاری از صنایع متکی بر نیروی کار مهاجر، به ویژه ساخت و ساز و کشاورزی خواهد داشت. این یک چالش اخلاقی بزرگ نیز خواهد بود، زیرا والدین را از فرزندان شهروندشان جدا میکند و زمینه را برای درگیریهای داخلی فراهم میکند، زیرا اکثر مهاجران غیرقانونی در حوزههای قضایی آبی (مکانهایی که دموکراتها در آن نفوذ دارند) زندگی میکنند. و هر کاری که ممکن است انجام خواهند داد تا ترامپ را از رسیدن به هدفش باز دارند.
در مورد حاکمیت قانون، ترامپ در طول این مبارزات انتخاباتی منحصراً بر انتقام گرفتن از بی عدالتی هایی که معتقد است از دست منتقدانش متحمل شده است، متمرکز بوده است. او قول داده است که از سیستم قضایی برای محاکمه همه افراد، از لیز چنی و جو بایدن گرفته تا مارک میل، رئیس ستاد ارتش آمریکا و باراک اوباما، رئیس جمهور سابق، استفاده کند.
او می خواهد با لغو مجوز یا جریمه نقدی منتقدان رسانه ها را ساکت کند. مشخص نیست که آیا ترامپ قدرت انجام همه این کارها را خواهد داشت یا خیر. قوه قضائیه در دوره اول ریاست جمهوری او یکی از بادوام ترین موانع در برابر افراط گرایی او بود. اما جمهوری خواهان به طور پیوسته تلاش کرده اند تا حامیان خود را وارد سیستم کنند، مانند قاضی فلوریدا ایلین کانن، که پرونده قوی علیه ترامپ در مورد اسناد طبقه بندی شده را رد کرد.
تغییرات در نظم بین المللی
برخی از مهم ترین تغییرات در سیاست خارجی و ماهیت نظم بین المللی رخ خواهد داد. اوکراین قطعا بزرگترین بازنده است. نبرد نظامی این کشور علیه روسیه حتی قبل از انتخابات رو به کاهش بود و ترامپ میتوانست او را مجبور به سازش با شرایط روسیه با قطع عرضه تسلیحات کند، کاری که مجلس نمایندگان تحت کنترل جمهوریخواهان به مدت شش ماه زمستان گذشته انجام داد.
ترامپ به طور خصوصی تهدید کرده است که از ناتو خارج خواهد شد، اما حتی اگر این کار را نکند، می تواند با رعایت نکردن ضمانت دفاع متقابل ماده 5، این اتحاد را به طور جدی تضعیف کند. هیچ رهبر در اروپا وجود ندارد که بتواند جایگزین آمریکا به عنوان رهبر ائتلاف شود، بنابراین توانایی آینده آن برای رویارویی با روسیه و چین در تردید جدی است.
برعکس، پیروزی ترامپ الهام بخش دیگر پوپولیست های اروپایی مانند آلترناتیو آلمان و جبهه ملی فرانسه خواهد بود. متحدان و دوستان ایالات متحده در شرق آسیا وضعیت بهتری ندارند. در حالی که ترامپ در قبال چین سختگیرانه عمل میکند، شی جین پینگ را به خاطر ویژگیهای رهبری قویاش تحسین میکند و ممکن است مایل باشد با او در مورد تایوان معامله کند.
به نظر میرسد ترامپ از استفاده از نیروی نظامی بیزاری ذاتی دارد، اما یک استثنا ممکن است خاورمیانه باشد، جایی که احتمالاً از جنگهای نتانیاهو علیه حماس، حزبالله و ایران صمیمانه حمایت میکند.
دلایل محکمی وجود دارد که فکر کنیم ترامپ در اجرای این دستور کار بسیار موثرتر از دوره اول ریاست جمهوری خود خواهد بود. او و جمهوری خواهان متوجه شده اند که اجرای سیاست کاملاً به پرسنل بستگی دارد. در اولین انتخابات خود در سال 2016، او در محاصره گروهی از مشاوران بخش، مسئولیت را بر عهده نگرفت. در عوض، او مجبور بود به جمهوریخواهان مستقر تکیه کند.
در بسیاری از موارد، دستورات او را مسدود، منحرف یا کند کردند. در پایان دوره خود، او دستور اجرایی ایجاد یک جدول F جدید را صادر کرد که می تواند همه کارمندان فدرال را از حمایت شغلی خود محروم کند و به هر مقامی اجازه اخراج دهد. بازگرداندن جدول F در مرکز برنامههای دور دوم ترامپ قرار دارد و محافظهکاران مشغول تهیه فهرست کوتاهی از مقامات بالقوه هستند که صلاحیت اصلی آنها وفاداری شخصی به ترامپ است. به همین دلیل است که او این بار بیشتر به برنامه های خود عمل می کند.
قبل از انتخابات، منتقدان از جمله کامالا هریس ترامپ را به فاشیست بودن متهم کردند. این اشتباه است تا جایی که او قرار نیست یک رژیم توتالیتر در ایالات متحده برقرار کند. در عوض، یک فرسایش تدریجی در نهادهای لیبرال رخ خواهد داد که در مجارستان در دوران ویکتور اوربان پس از سال 2010 اتفاق افتاد.
این پوسیدگی از قبل آغاز شده است و ترامپ آسیب قابل توجهی وارد کرده است. او دو قطبی شدن قابل توجه در جامعه را عمیق تر کرده و ایالات متحده را از جامعه ای با اعتماد بالا به جامعه ای کم اعتماد تبدیل کرده است. او دولت را اهریمنی جلوه داده و این باور را تضعیف کرده است که این دولت نماینده منافع جمعی آمریکایی ها است. او لفاظی های سیاسی را سخت تر کرده و جای خود را به نمایش های آشکار تبعیض و تعصب داده است. و او اکثر جمهوریخواهان را متقاعد کرد که سلف او یک رئیس جمهور غیرقانونی است که انتخابات 2020 را دزدیده است.
عظمت پیروزی جمهوریخواهان، که از ریاستجمهوری تا سنا و احتمالاً مجلس نمایندگان را شامل میشود، به عنوان یک حکم سیاسی قوی تعبیر میشود که این ایدهها را تأیید میکند و به ترامپ اجازه میدهد هر کاری که میخواهد انجام دهد. ما فقط می توانیم امیدوار باشیم که برخی از موانع حفاظتی نهادی باقیمانده باقی بمانند. اما احتمالاً وضعیت قبل از اینکه بهتر شود بسیار بدتر می شود.
ترجمه کارن هاروتونیان
پست: فرانسیس فوکویاما. دوره دوم ترامپ به چه معناست؟ اولین بار در: سیویل نت:.